爱情故事

Novels and short story _ long story _ 爱情故事
شین براری

爱情故事

Novels and short story _ long story _ 爱情故事

شین براری
爱情故事

爱情故事
رمان بالای هجده سال
رمان سانسور نشده
رمان ممنوعه
رمان عاشقانه
رمان اندروید
رمان موبایل
رمان مجازی

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • 11 Mehr 01، 18:47 - کانون شاملو
    عالی
نویسندگان

داستان اجنه

Sunday, 22 Farvardin 1400، 11:20 PM

اساس گزارشات رسیده به واحد مرکزی  تحقیقات و تجسس،  این خانه دارای قصه ای قدیمی و طولانی است.   و  ما تنها به مواردی خواهیم پرداخت که سندی از وقوع حادثه در دسترس باشد.    به ادامه مطلب بروید ⁦⬇️⁩ 

به همین مبنا،  لیست بلند بالایی از سی حادثه ی عجیب مربوط به خانه ی زیرکوچه،  تهیه شد.  که بالغ بر چهل داستان وحشت انگیز و ماورایی بود     ولی ما تنها به مواردی  میپردازیم که سند مکتوب و یا گزارش نیروی پلیس و یا اتش نشانی و یا قوه 
قضاییه از وقوعش در دسترس باشد.  
به سراغ بایگانی ها میرویم.  



سال 1343   آبان ماه   13  
پیوست 453707/شهربانی    شهر رشت. حوزه اول  
آژان شیفت شب  ؛  مرحوم رضا میرروستانژاد     
متن گزارش 
با حضور چند فرد مضطرب و نفس نفس زنان به دژبانی شهربانی مرکزی،  واقع در میدان اصلی شهرداری رشت،  گزارش شد که در کوچه ی مجاور و انتهای بن بست فرزانه،   در اخرین منزل مسکونی ویلایی  به پلاک 67  یک مورد قتل رخ داده است. 

شرح عملیات،  
بدلیل نزدیک بودن مورد و همسایگی مکان مذکور با شهربانی،  دو آژان  و سه سرباز سیکل وظیفه اجباری،  به همراه سرکار استوار محمدعلی  مصلوبی   به محل حادثه روانه شدند و به محض رسیدن به مکان مورد نظر،   صدای اشوب و جیغ و فریاد های بلندی از خانه ی نامبرده شنیده میشود،  و  به علت باز بودن درب چوبی منزل،   مامورین شهربانی وارد حیاط منزل میشوند،  و  خانه را تجسس میکنند که پیرمرد صاحبخانه را بر سر سجاده نماز می یابند،  او از  ورود مامورین شوکه و دلیل حضورشان را جویا میشود.     سرکار استوار تمامی برق های روشنایی منزل را روشن مینماید.    و خانه را ظرف دو ساعت متمادی تجسس مینماید.    اما هیچ جسدی نمی یابد. 
سریعا سرباز اجباری،   تقی منصوری را به مرکز دژبانی در مقر شهربانی روانه میکند تا  دستورات جدید را از مافوق خود دریافت نماید.  
کمی بعد به علت تاخیر و نیامدن سرباز فوق،   انها تصمیم میگیرند تا برای بار اخر،  تمام کمد های دیواری و  انبار انتهای باغ،  و پشت بام را تجسس نمایند،  انگاه   با توجه به حساسیت ماجرا،  تصمیم  خودسرانه ای گرفته و از سر احتیاط و ثبت توضیحات پیرمرد صاحبخانه،   او را با احترام به کوچه ی بالاتر،  در پشت مسجد و مقر شهربانی میاورند.      
انگاه تمام ماجرا و دروغ بودن خبر را در برگه ی سر شماره 7590  /  076  نوشته و به مهر و امضا و ضمیمه گزارش عملیات  میرساند. 
و از پیر مرد دلیل باز بودن درب حیاط را جویا میشوند،  پیر مرد که حاجی احمد براری صیقلانی نام دارد،  منکر این امر میشود که درب باز بوده.     
نهایتن با کمی ابهام از وی بابت همکاری تشکر میکنند و پیر مرد که از حجره داران و خیرین بنام بازار رشت است را بدرقه مینمایند. سپس سرکار استوار مصلوبی  دنبال سربازی میگردد که تاخیر کرده. 
سرباز منصوری  برای دادن گزارش و دریافت دستورات جدید  به شهربانی راهی گشته بود. 
اما با گذشت چند ساعت و روشنایی هوا، همچنان حاضر نبود. و پست نگهبانی  خالی از سرباز مانده بود. 
با کمی پرسجو،  اشکار میشود که سرباز منصوری هیچگاه به مقر بازنگشته،  و در ابتدای امر ،  گمان میشود که او از خدمت سربازی اجباری اینگونه و بی مقدمه فرار کرده است.     
اما همان موقع و در راس ساعت 06:47  13 ابان سال 1347      ،  حاج احمد براری صیقلانی  به  دژبانی رجوع و خبر عجیبی را بازگو مینماید. 


با شنیدن چنین خبر وحشتناک و عجیبی،   تمامی مامورین شوکه و شتابان سمت منزل انتهای کوچه روانه میشوند. 
و در کمال  ناباوری  جسد بی سر  یک فرد مذکر با تن پوشی از نوع لباس ویژه ی سربازان وظیفه ی شهربانی را میابند .   که درون باغ انتهای حیاط همان خانه افتاده است.   

با گذشت سالها،  همچنان کسی از هویت جسد مورد نظر  اگاه نگشته. 
و در کمال تعجب هیچ اثر و ردی هم از سرباز مفقودی یعنی منصوری پیدا  نگشته.  



و جای کمی تامل و تجدید نظر است اگر بدانید که لباس سربازی سرباز مفقودی با لباس بر تن جسد بی سر    کاملا  برابری داشته،  اما در کمال تعجب،   جسد ذکر شده،  قد و قواره و هیکلی به مراتب بزرگتر و غیر معمول تری نسبت به سرباز منصوری داشته.    
بدان گونه که منصوری سربازی ریز نقش با 160 سانتی متر قد و اندام نحیفی با وزن  52 کیلوگرم بوده  ولی جسد فرد مقتول با اندامی کشیده و غیر نرمال و قدی برابر 220 سانتیمتر و    وزنی برابر با 49 کیلو گرم داشته. 
در گزارش کالبد شکافی     امده است که مقتول تا پیش از قتل،  دقیقا قدی حدود 160 داشته،  و حین وقوع قتل به دلیل نامعلومی با نیروی زیادی وی از دست و پا کشیده شده  بگونه ای که تمامی اتصالات اندامی و رباطی و استخوانی اش دچار قطع غضروف و عضلات گردیده اما باز با کمال تعجب  پوست مقتول  هیچ اسیبی ندیده و بلکه فقط کش امده    و دلیل مرگ نیز قطع سر از تن نبوده،  زیرا دقایقی پیش از قطع سر،  قلب از تپش ایستاده بوده،  و همین امر سبب عدم خونریزی حین قطع گردن شده،  بگونه ای که هیچ خونی به اطراف نریخته است،  ولی فرد حین کش امدن زنده بوده زیرا شدیدا دچار خونریزی های داخلی شده . 
دلیل کسر سه کیلوگرم از وزن اصلی هم،  میتواند  نبودن سر مقتول باشد. 
پزشکی قانونی اعلام داشت،   سر مقتول با هیچ شی تیز و برنده ای قطع نشده  بلکه تنها بواسطه ی کشش زیاد در جهت مخالف از تن جدا گشته.


http://uppc.ir/do.php?img=13609

نظرات  (۱)

  • ملیکا موحد
  • ziba bood

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی