داستان گنج واقعی
"
جویندگان گنج؛ ٢٥ سال تلاش برای یافتن جغد طلا
ارسال شده توسط گیل ندا 22/05/1397 بازنشر از وبلاگ قصه بیان بلاگ
جُغد بُرُنزی
جایی در فرانسه یک مجسمه جغد برنزی دفن شده که پیدا کردن آن چالشی برای "جویندگان گنج" است.
گیل ندا، هرکس که این مجسمه را پیدا کند نه تنها مجسمه اصلی را که از طلا و نقره ساخته شده جایزه میگیرد، بلکه برنده مسابقه طولانیترین جستجوی گنج هم خواهد شد.
کتاب "به دنبال جغد طلایی" در سال ۱۹۹۳ چاپ شد و کمی بعد از آن مکس والنتین، نویسنده کتاب مجسمه جغد را در نقطهای از خاک فرانسه دفن کرد؛ جایی که فقط خودش از آن آگاه بود.
در آن زمان کتابهای راهنمای "گنجیابی" با الهام از کتاب "بالماسکه" نوشته کیت ویلیامز مد شده بود. کتابهایی که با یک سری از علائم پیچیده نقشه یک گنج را برای مخاطبان تصویرسازی میکردند.
اما در حالی که تقریبا تمام آن معماها، از جمله معمای کتاب بالماسکه به تدریج حل شدند، "جغد فرانسوی" کماکان پنهان مانده و از آن جالبتر این که مردم کماکان در جستجوی آن هستند.
کیت ویلیامز، نویسنده کتاب بالماسکه در کنار خرگوش طلاییاش. او این خرگوش را سال ۱۹۷۹ دفن کرده بود
ربع قرن از طرح این معما گذشته و هنوز هزاران جوینده در مورد یازده معمای این کتاب فکر میکنند؛ این یازده معما را میتوان مجانی از اینترنت دانلود کرد. جویندگان این گنج در اینترنت و در جلسههای سالانه، نظریههایشان را با هم رد و بدل میکنند.
علاقهمندان حتی انجمنی هم برای دفاع از منافعشان در دادگاه تشکیل دادهاند. پییر بلوش، یکی از بنیانگذاران این انجمن میگوید: "من از اوت ۱۹۹۳ دنبال آن هستم. یادم هست که با خودمان گفتیم بهتر است دست به کار شویم و سه ماه پس از چاپ کتاب شروع کردیم."
او هم مانند بسیاری از جویندگان جغد، نظرات خودش را دارد و نقاط مختلفی در نزدیکی شهر بورژ فرانسه را حفاری کرده است. آقای بلوش که یک مهندس بازنشسته است، حالا بیشتر فعالیتهایش را در اینترنت دنبال میکند و امیدوار است سرنخهای تازهای پیدا کند؛ سرنخهایی که البته با کمک اطلاعات علمی، قوه تخیل و رمزگشایی به حل معما منجر شود.
وقتی همه چیز آشکار میشود- معمای جغد طلایی
در بخشی از کتاب نوشته شده است: به سوی غرب برگرد و به دنبال گذرگاهها باش. ۸۰۰ قدم دورتر، منتظرت است. آنها را پیدایشان کن و بعد باید بررسیشان کنی.
با حل شدن یازده معما قرار است جستجوگر به شهری در فرانسه برسد. پس از آن باید دوازدهمین معمای اسرارآمیز را حل کرد، پس از آن، با کمک گرفتن از اطلاعات مراحل قبلی و حل معمای آخر، میتوان مکان دقیق جغد را پیدا کرد.
با کمک اینترنت نظرهای افراد در سطح گسترده مطرح میشود و حالا در مورد بعضی معماها توافقی عمومی ایجاد شده است. برای مثال مشخص شده که اساس معمای اول -طول موج رنگها- دستورالعملی برای حل سایر معماها است. این نکته را هم نباید فراموش کرد که اینترنت الزاما نمیتواند به حل معما کمک کند.
پییر بلوش میگوید: "نکته این است که وقتی معما طراحی شد، تنها منبع والنتین کتابها بودند. اینترنت ما را در دریایی از اطلاعات غرق کرده که شاید خود نویسنده هم به آنها دسترسی نداشت."
والنیتن پس از چاپ کتاب ارتباطش را با خوانندهها قطع نکرد. او قبل از دوران فیسبوک، مدتها در "مینیتل" با هوادارانش درارتباط بود و به سئوالات آنها پاسخ میداد. حالا هواداران تمام پاسخهای او را مثل کلمات قصار یک پیامبر جمعآوری کردهاند و این گفتهها پایههای اصلی بحثهای جویندگانند.
سرانجام جغد پیدا میشود؟
جویندگان برای یافتن گنج دیگر نمیتوانند از نویسنده کتاب کمک بگیرند. والنتین نه سال پیش مرد و رازش را در پاکت دربستهای گذاشته که الان در اختیار خانوادهاش است.
دیگر چهره برجسته این ماجرا میشل بکر است.
هنرمندی که تصاویر کتاب را کشیده و مجسمه جغد را ساخته است.
Image captionمیشل بکر تصاویر کتاب را کشیده است اما او هم نمیداند جغد طلایی کجا دفن شده است.
جغد دفن شده در واقع بدل مجسمه اصلی است که با طلا و نقره ساخته شده است. مجسمه اصلی در اختیار میشل بکر است. چهار سال پیش او تلاش کرد مجسمه را بفروشد که جنجال زیادی میان جویندگان به پا کرد.
دادگاه فروش مجسمه را ممنوع کرد، با این استدلال که مالکیت آن متعلق به کسی است که نمونه بدلی را پیدا کند.
میشل نقشی مهم در به وجود آمدن کتاب داشته اما حتی او هم از جای جغد خبر ندارد؛ در واقع هیچ انسان زندهای وجود ندارد که از محل دفن مجسمه خبر داشته باشد.
بعضی از علاقهمندان نگرانند که جغد تا ابد پیدا نشود:
گروهی معتقدند که این معما سختتر از آن است که حل شود و گروهی دیگر فکر میکنند که شاید کل ماجرا کلک بوده است.
با این حال جویندگان بیش از هر چیزی به "والنتین کبیر" استناد میکنند. او در سال ۱۹۹۶ گفته بود: "اگر تمام جویندگان عقلشان را روی هم بگذارند، جغد دو ساعته پیدا میشود"
the End... finish. الختم . پایان . آخر. تمام. تمامع بُسته
پیوند به مقاله ی خبری این مطلب در سایت خبری گیلان
با سلام که موجد شور و نشاط در دلهاست و باسلام که سبب دوستیها وسپس پیوندهاست سخنم را با تو آغاز میکنم .
الها و معبودا: در بندگی ثناگو و شاکر توام و نعمتهای بس فزونت را سپاس میگویم.
بارالها: زمانی که فرمودی الست بربکم، همصدا با قالوا بلی گویان آنرا پذیرفتم اما فراموشم شد و در دنیا رد عصیان پیش گرفتم سرگشته و حیران دربیراه زندگی گام زدم. غرق تماشای زیبایی های خیره کننده طبیعت تسلیم به اطاعت از نفس شدم منفعل و شرمسار بسویت بازگشتم و از تو پوزش میطلبم.
بارالها: از گمراهیهای زیان آور غرور و خودپرستی در هیاهوی حیات به تو پناه میبرم و در ادامه سفر زندگانی برای رسیدن به کمال از تو استعانت میجویم تا جهت نیازهایم هرچند بزرگ یا کوچک در برابر آفریدگانت که از صراط مستقیم تو بدور و در تکبر و خودبینی غوطه ورند سر تعظیم فرود نیاورم.
بارالها: با نسیم محبت و احسان تو در آغوش پاک و پر مهر پدر و مادری پرورش یافتم که وجود مقدسشان همچون خورشید صبحگاهی روشنی بخش زندگیم بوده و هست و تو بهتر میدانی که این پدر و مادر فداکار مهربان با دلی سرشار از ایمان و با پاهای محکم و استوار و دستهای قدرتمند توانا در سخترین و دشوارترین پیش آمدهای ناگوار زندگی نجات بخش وجودم بودند. آری اگر این افتخار نصیبم شد که به عنوان یک سرباز کوچک صاحب الزمان(عج) در راه تحقق پرچم جمهوری اسلامی شهید شوم از شما میخواهم که نه تنها گریه نکنید بلکه آن را جشن هم بگیرید، بلی آنروز روز عروسی من است. شما که نمیخواهید دل تازه داماد را برنجانید پس چرا گریه؟ بخندید و پایکوبی کنید زیرا داماد به محبوب رسید و از سرچشمه وصال سیراب گشت.
در جوار کوی جانان آرمیدن آرزوست
یا که مشتاقانه آن سو پر کشیدن آرزوست
دل به کنج سینه میسوزد چو از هجر نگاه
در افق نور جمال یار دیدن آرزوست
چون ز خون عاشقان پرورده ما را کربلا
با دل و جان وصل جانان را خریدن آرزوست
مادر منشین چشم به ره برگذر شب
بر خانه پر مهر تو زین بعد نیایم
مادرم: تو عشق و فداکاری را به من آموختی تو استواری و استقامت را به من درس دادی .
و تو پدرم: به من راه زندگی و استمرار در زندگی را به من آموختی و صفت مردانه و مردانگیت را در وجودم دمیدی.
خواهرانم: شما به من آموختید رمز موفقیت و بردباری در مشکلات را.
برادرانم : امید است بتوانم برایتان برادر خوبی باشم. آرزویم شهادت در خط سرخ اسلام است خطی که سرخی آن از سرچشمه لایزال خداوندی سرچشمه گرفته و ادامه دارد خطی که با خون امامان معصوم آبیاری گشته.
کاش ما هم به قطره ای می ارزیدیم تا میتوانستم جانم را در راه اسلام فدا سازم ولی گویا خداوند مرا از این خواسته محروم ساخته. آری اگر چه به عمد و چه به سهو به دست کسی کشته شدم بیقراری نکنید و با وی بدرفتار نباشید. شما مگر شیعه علی (ع) نیستید؟ حال که میگویید آری ، مگر نشنیده اید که ابن ملجم اسیر دست خاندان علی(ع) شد ولی آن مقتدای مؤمنین فرمود با او مدارا کنید. او بود که فرمود لذتی که در بخشایش هست در انتقام نیست. درضمن به جز خرج دفن و کفن من بقیه هزینه ها را صرف امور خیریه نمائید. برادران و خواهران بیاموزید به خود و دیگران و در راه پیشبرد و تحصیل علم و دانش تا دم مرگ کوشا باشید. حجاب و نگاهتان را کنترل کنید زیرا که شرمناک است بدنی چه به نگاه و چه به نفس عرضه داشته شود. آری برایم قرآن بخوانید و نماز و روزه ام را قضا شده ادانمائید.
در پایان آرزوی سلامتی رهبر و امام زمان(عج) و همچنین سلامتی و توفیق روز افزونتان را از خداوند خواستارم. از همگی شما طلب پوزش و مغفرت دارم حلالم نمائید. ازخداوند میخواهم نیاکان ما را بیامرزد و مرا هم مورد رحمت قراردهد.
تصدقتان عباس آریانژاد
شادی روح پاک شهید و همه شهدا صلوات 🌹🌹🌹